کارگران همه کشورها متحد شوید

به تارنمای سازمان کارگران افغانستان (مارکسیست- لنینیست – مائوئیست عمدتا

مائوئیست) خوش آمدید


Welcome to the Official Website of the Organization of the Workers of Afghanistan (Marxist-Leninist-Maoist principally Maoist)

                         

مجید کلکانی» سکاندار انقلاب در توفان ها»

 

بیانیه سازمان کارگران افغانستان

( مارکسیست-لنینیست-مائوئیست،عمدتا مائوئیست)

در پیوند با  چهل وچهارمین سالگرد شهادت رفیق مجید کلکانی

             

 

ندارد مرغ لانه شوق پرواز    که هر جا گوشه یی آرام گیرد

خوشا آن مرغ طوفانهای وحشی    که مشکل زید و آسان بمیرد

 

 

در امواج متلاطم وتوفانی بحرحوادث ،هر«ناشی» تازه از راه رسیده نمیتواند که کشتی سرنوشت مردم وسرنشینان آنرا به سمت درست ونجات سکانداری نموده و به ساحل پیروزی رهنمون گردد. تنها ناخدایان مجرب ،صادق وعاشق مردم، ناخدایانی شهیم وخبیرسزاوار این چنین حالات وشرایط دشوار اند که برای نجات وسلامت دیگران ،زندگی وجان خود را اهدا می کنند،تامردم خود را نجات داده وبه بهروزی برسانند .چنین انسان ها به اساس آگاهی عمیقی که  دارند، کار نجات مردم ورهبری آنها را درشرایط سخت ودشوار وظیفه وجدانی ورسالت تاریخی خود میدانند. ناخدایانی کبیر از آن دست، همان گونه که « از چرا مرگ خویش آگاهان اند»،‌ از  سترگی و بزرگی رسالتی که تاریخ بدوش شان محول کرده است، نیز به درستی آگاهی دارند.

انقلاب بحرتوفانی ومتلاطم است وممکن است هرلحظه کشتی که در آن وارد میگردد ،با کوچکترین اشتباه ناخدا در تشخیص مسیر،با سرنشینان اش که تلاش وآرزوی رسیدن به هدف را دارند،غرق گردند.

پیروزی یاشکست وهمچنان آینده انقلاب ها درتمام  جهان مربوط ومنوط به رهبران آن است که چگونه وبا کدامین شگرد وروش ، سمت وجهت درست حرکت انقلاب را تشخیص و پیدا می کنند.رهبرانی که این شایستگی را ندارند،مردم را بی مورد وبیهوده به قربان گاه می فرستند که حاصلی جز بدبختی برای مردم ببار نمی آورد.   مردم ما تجربه تلخ این را در پنج دهه اخیر ،بویژه در زمان تجاوز سوسیال امپریالیسم روس به کشور ما از رهبر نما های تحمیل شده از سوی کشور های امپریالیستی دارند.  متاسفانه که مردم ما رهبران وطن پرست وبا دانش کم داشته اند و شماری از آن ها را نیز ارتجاع واستعمار در تبانی با هم از مردم ما گرفته اند.به همین علت است که مردم ما  با این همه بهای بی همتا وسنگین که در پنج دهۀ اخیر در راه آزادی کشور شان پرداخته اند، هنوز درچنبره ارتجاع و استعمار گیرمانده اند و در بدترین شرایط اجتماعی،سیاسی ،اقتصادی وفرهنگی بسرمی برند.

با کودتای سیاه و  بدفرجام 7ثور  1357 توسط باند های وطن فروش و بدنام  «خلق و پرچم»  با حمایت و اشاره باداران روسی شان  درافغانستان و متعاقب آن تجاوز سوسیال امپریالیسم روس در ششم ماه جدی 1358 خورشیدی بر کشور ما ، کشتی انقلاب مقاومت توده های به پا خاستۀ  ما(سازمان آزادیبخش مردم افغانستان «ساما») به سکانداری و رهبری کبیر رفیق مجید کلکانی ، وارد بحر توفان خیز انقلاب  وجنگ مسلحانه رهایی بخش خلق های افغانستان دربرابر سوسیال امپریالیسم اشغالگرروس و پادوان  بومی آن گردید .

مجید، با درایت خاص و ژرفنگرانۀ ویژه منحصر بخودش ، تمام خطرات امواج بحر انقلاب وخطر غرق شدن در صورت  انحراف از مسیر درست را موشکافانه وعلمی نشانه گذاری کرد ونشان داد که انقلاب مردم افغانستان از کدام مسیر باید بگذرد. با دریغ وهزاران دریغ  که در آغاز راه وگام های نخستین در روز هشتم ماه حوت 1358 خورشیدی، سکاندار  نستوه، دلیر و خردمند کشتی انقلاب رهایی بخش مردم وکشور ما،رفیق «مجید کلکانی» -رهبر وبنیان گذارسازمان آزادیبخش مردم افغانستان «ساما» ورهبر جبهه متحد ملی افغانستان - در شهر کابل بدام روس های اشغالگر و نوکران بومی آن افتاد و روس های متجاوز ونوکران شان این ناخدای قهرمان مبارزه انقلابی را، در مدت بیشتر از 3ماه بخاطر گرفتن اعتراف وتسلیم ساختن او، مورد شدید ترین شکنجه های توان فرسا قرار دادند،اما گردن افراشتۀ عقاب آزادی که چشم به اوج های بیکران آزادی وآرزوی ایجاد جامعه عاری از هرنوع بی عدالتی را در سر داشت، دربرابر کرگسان مردار خوار خم نخورد .زیرا ،او به آزادی مردم وکشورش می اندیشید ومی رزمید ،نه  برای نجات جان خودش .او که کوچکترین عقب نشینی دربرابر اشغالگران میهن اش را خیانت تاریخی و نا بخشیدنی میگفت ،چگونه میشد که  در این امر بزرگ وسرنوشت ساز آزادی ،در آزمونگاه تاریخ و درپیشگاه  خلق رنجدیده اش  سرخ روی وچون هندو کش استوار وپا برجا نماند .روس های اشغالگر وچاکران شان بعد از آن  که دیدند که انواع شکنجه ها  و نیرنگ های شیطانی شان در رام کردن عقاب بلند پرواز آزادی کارگر نیفتاد، در روز هژدهم جوزای سال 1359 خورشیدی، جاویدانه اش کردند و مردم ما را ازحضور ووجود یک رهبر پذیرفته شده و خردمند انقلابی که میتوانست مقاومت کم نظیر خلق ما را به سوی آزادی و ترقی رهنمون گردد ،محروم کردند. بدین گونه درنبود او وسایر همرزمان پیشتاز و آگاه او که  به علم انقلاب مسلح بودند،رستاخیزملی  ومقاومت آزادیخواهانۀ کم نطیرمردم ما ،توسط رهبران احزاب «اخوانی» که  از سوی کشور های امپریالیستی و استعماری بر رهبری جنگ مقاومت ملی مردم ما نصب وتحمیل گردیدند، ازمضمون آزادی خواهانه ، انقلابی ودموکراتیک آن تهی گردید و چاکران امپریالیسم امریکا و شرکای جنایت گستر اش،‌مطابق برنامه های باداران شان آنرا درمسیر انحراف کشانیدند و درخدمت برنامه های استعمار ومنافع کشورهای تمویل کننده خود قرار دادند .به این علت  تمام خون هایی که بخاطر آزادی ریخته شد به هدر رفت ومردم ما با پرداخت بهای هنگفت وسنگین در راه آزادی کشور شان، به آزادی نرسیدند. رهبران وطن فروش ونالایق احزاب اخوانی که از سوی کشور های استعماری و امپریالیستی بررهبری جنگ مقاومت مردم ماتحمیل شده بودند مطابق برنامه های از قبل تدوین شده ، کشورما وسرنوشت مردم ما را ،از سوسیال امپریالیسم روس به امپریالیسم امریکا وشرکای ناتویی آن سپردند!

با این خیانت احزاب اخوانی که در وطن فروشی ازباند «خلق وپرچم»‌گوی سبقت ربوده اند ،مردم ما نزدیک به نیم قرن میشود که پایمال استعمارگران شده اند وهنوز گرمی آفتاب آزادی را ،احساس نکرده اند و از هر جهت  در بدترین حالت قرار دارند. باند های وطن فروش کشور وسرنوشت مردم ما را گاهی به یکی و زمانی بدیگری می فروشند.استعمارگران به اشکال ونام های مختلف اجیران خود را بخاطر تطبیق برنامه های شان بر سرنوشت مردم حاکم کرده اند.نزدیک به سه سال میشود که امپریالیسم امریکا ،یک گروه مزد بگیر  دیگرخود را بنام «گروه طالبان»‌ بر سرنوشت مردم ما حاکم کرده است .این گروه اجیر استعمارگران ،مردم ما را از ابتدایی ترین حقوق انسانی شان(حق تعلیم،تحصیل ،کار...) محروم کرده اند. این گروه ماورای ارتجاعی ،کوچکترین برنامۀ برای پیشرفت جامعه ندارد و نخواهد داشت. تروریستان « طالبی» که همه امورات زندگی مردم را به «خدا محول کرده اند»، به مردم می گویند: « خدا خودش همه کار ها را آنطوری که می خواهد ،نه آنطوریکه مردم می خواهند، به پیش می برد!»  بربنیاد این تفکرماورای ارتجاعی ،بیشترین توجه  این گروه هراس افگن و جهالت پیشه  به اعمال عوامفریبانه از قبیل  اعمار وایجاد مدارس دینی  وتولید سرسام آور ملا وچلی،جهت تحمیق کردن مردم است . این ها رهبری همه امورات زندگی مردم وجامعه را بدست ملا وچلی سپرده اند. این اجیران متحجر تلاش دارند که با فرهنگ 14 قرن قبل اعراب بادیه نشین، درقرن بیست ویک ،افغانستان را رهبری نمایند.این ها بدستور باداران وتمویل کنندگان شان در افغانستان  کارخانه های تولید ملا وچلی را  افزایش داده اند تا مردم ما را از این طریق تحمیق کنند تاهر خیانت ووطن فروشی این گروه کرایه شده از سوی امپریالیسم امریکا وسایر شرکای آنرا درک نتوانند ومردم همه بدبختی های زندگی شان را ،ناشی از اعمال خودشان فکر کنند وبدینگونه خوراک فکری مردم ما را خرافات تولید وتهیه می کنند تا دربرابر هرنوع ظلم وستم دهن باز نکنند ومقصر اصلی تمام بدبختی ها وسیه روزی ها خود شان را بدانند که هربلایی که برسرشان آمده ناشی از اعمال خود شان است.این را می گویند تحمیق سازی هدفمندانه که ده ها است ،بالای مردم ما از سوی استعمارگران توسط نوکران شان عملی گردیده ومیگردد.  گروه تروریستی « حاکم» بر افغانستان، ملا ها، مولوی ها و چلی ها و سایر انگل های جامعه را که جامه « دین سالاری» بر تن کرده اند و آستان گروه تروریستی طالبان را می بوسند، مورد نوازش های جنایت کارانه و خرد ستیزانه قرار داده، برای آنها، با توجه به سابقه « خدمت » شان به ترور و دهشت افگنی، «‌رتبه های علمی» و سند فراغت هوایی از مقاطع تحصیلی « لیسانس/ کارشناسی» و « ماستری/ کارشناسی ارشد» بخشیده اند. گروه تروریستی « حاکم» با این « حاتم بخشی» جنایت کارانه، می خواهد که با چنین «‌کادر های وحشی و دهشت افگن»، جامعه در بند و سرکوب شده ما را، در جهت انقیاد و سرسپردگی به اقتدار و قدرت ارتجاع، تجدید آرایش دهد. ارتجاع بین المللی و باداران امپریالیست اش، اینک به موازات سر پای نگهداشتن ارتجاع « شیعی» حاکم در ایران، دست اندر کار پرورش ارتجاع « سنی» حاکم بر افغانستان اند.  ‌لازم به تذکر است که این همه ،پیامد همان کودتای شوم وبدفرجام( 7ثور)  و درتداوم آن تجاوز عریان سوسیال امپریالیسم روس به کشور ما بوده است، کودتا و تجاوزی که  بمثابه علت اولیه ونقطه آغازتمام بدبختی های پنج دهه اخیر درکشورما محسوب میگردد، که هرگز از آن نباید اغماض صورت گیرد.زیرا متجاوزان اشغالگر و نوکران وطنی آنها در آن وقت همه بنیاد های مادی ومعنوی وبویژه هزاران تن از روشنفکران آگاه ،دانشمند وانقلابی  کشور ما را از بین بردند و این بزرگ ترین ضربت بود که  زمینه را برای « رشد» سرطانی بنیاگرایی دینی ودست درازی و مداخله کشور های امپریالیستی به کشور ما مساعد ساخت.جنایات روس ها ونوکران شان هرگز فراموش تاریخ ومردم ما نمی گردد،اما جنایات احزاب و تنظیم های میهن فروش اخوانی که در نزدیک به پنج دهه اخیر ،چه زمانی که در تلاش بدست آوردن قدرت بودند وچه زمانی که حاکم «سرنوشت» مردم ماشده بودند ، تنها با جنایات امثال چنگیز، هیتلر، فرانکو، موسلینی، پینوشه، باتیستا، فوجیموری  قابل مقایسه است. این احزاب که رهبرانی مانند،گلبدین حکمتیار،برهان الدین ربانی ، احمد شاه مسعود، عبدالرب رسول سیاف، عبدالعلی مزاری ...در راس شان قرار داشت،بدستور باداران امپریالیستی شان  چنان جنایاتی را در کشور خود انجام دادند،که تاریخ افغانستان قبل از آن ندیده بود.احزاب اخوانی همۀ این جنایات وخیانت ها را ،از آدرس دین اسلام بر مردم و کشور شان انجام دادند وبا این کار شان که هنوز توسط گروه های دیگر همباور این ها در کشور ما جریان دارد،چهره اسلام را به جهان معرفی کرده اند ومی کنند.احزاب اخوانی ،بخصوص باند جنایت پیشۀ گلبدین حکمتیار،باند ربانی، مسعود وعبدالعلی مزاری اکثر روشنفکران چیزفهم ،انقلابی وآزادیخواه کشور ما را که از زیر تیغ باند خلق وپرچم وسوسیال امپریالیسم روس جان بسلامت برده بودند،درجبهات جنگ ضد روس ویا در پاکستان وهرجای دیگر که بدست شان افتادند ،بدستور با داران شان آنها را جاودانه کردند که این ضربت جبران ناپذیر بوده است وتا امروز جامعه ما رنج آن را می کشد.خلایی که  ناشی از فقدان وجود آن فرزانه گان  در جنبش مقاومت ملی وآزادیخواهانۀ مردم ما بوجود آمد،شرایط را برای انحراف مقاومت در آن زمان بسود ارتجاع وباداران بین المللی شان مساعد کرد وبعد از آن درغیاب رهبران انقلابی ومهنپرست ما،اخوانی های وطن فروش توانستند که حرکت آزادی خواهانۀ مردم ما را به یک حرکت ارتجاعی ووابسته  به امپریالیسم جهانی بخصوص امپریالیسم امریکا وارتجاع منطقه مبدل کنند، که تا امروز در همان مسیر روان بوده وبه بدبختی مردم ما هر روز افزوده می گردد. احزاب اخوانی از بدو تاسیس شان آله وابزار دست کشور های امپریالیستی بودند و تا امروز این احزاب وگروه های اجیرشده دیگرشان درخدمت تطبیق برنامه های کشورهای استعماری قرار دارند.احزاب وطن فروش اخوانی با گروه طالبان ،حزب التحریر،داعش ...خرهای رنگ شده اند که فقط باهم در رنگ تفاوت دارند،درغیر آن همه از لحاظ ماهوی با هم هیچ تفاوتی ندارند: همۀ این ها مرتجع ،وطن فروش،برضد ترقی وپیشرفت وابزار دست بیگانه گان اند،که بدستور باداران شان درطی نزدیک به پنج دهه خون مردم ما را ریخته اند ومی ریزند وهیچ برنامۀ بجزعقبگرایی وتاریک اندیشی ندارند.

 گروه طالبان که خودشان را قهرمانان شکست امریکا در افغانستان یاد می کنند،با این ادعای دروغین  ومضحک بیشترخود را رسوا ومسخره می کنند.درجهان کدام انسان غافل وبی خبر پیدا میشود که ازسناریوی مضحک دوحۀ امریکا وگروه طالبان  وتسلیم قدرت از سوی امریکا  به طالبان کرایه گرفته شده بی خبرباشد و نداند؟ امریکا به همان شیوه رسوا که قدرت را به این گروه کرایه شده خود، بشکل دراماتیک آن سپرد ودرهرهفته 45میلیون دالرکه دریک ماه 180میلیون  میشود ،مصارف جبیب خرج نوکران  خود را نیز بمثابه مستمری به آنها می پردازد.علاوه بر این گفته میشود که به ارزش 80میلیارد دالر سلاح های سبک و سنگین مدرن وپیشرفته را نیز جهت تجهیز بهتر شان برای  این گروه تروریستی جاگذاشته است.این بجز حمایت وچاکرنوازی امپریالیسم امریکا از گروه طالبان که این گروه به هیچ نوع ارزش های پذیرفته شده انسانی پابند نیست، چیست ؟ باین همه طالبان مزدوری خود شان به امپریالیسم امریکا را در لفظ انکار کرده خود را قهرمان اعلام میدارند، و به زعم  کودکانه شان امپریالیسم امریکا را این ها شکست داده اند! درحالیکه همه میدانند که امریکا مطابق یک پلان افغانستان را به این ها سپرد تا جنگ اوکراین وجا های دیگر را مدیریت کند. این قهرمانان مصنوعی   وپوده های تاریخ اگر حافظه ندارند و فراموش کرده اند ویا نمی خواهند که گذشته ننگین شان را بیاد بیاورند ،تاریخ ومردم ما بیاد دارند که در اکتوبر 2001میلادی برای یک روز نتوانستند در برابر حمله امریکا به این گروه ایستادگی نمایند.امروز مردم افغانستان وهمه مردم جهان میدانند ،که امپریالیسم امریکا وشرکای جرمش آفریدگار وخالق گروه طالبان وهمه گروه های تروریستی درکشور ما وسایر کشور های فقیر وناتوان جهان اند واین وحوش را بخاطر خلق بحران در کشورهای فقیر و هدف، تولید وعرضه می نمایند.کاری که درگذشته مبتکر اصلی آن امپریالیسم انگلیس بود و هنوز این ابزار برای کشور های استعماری درکشور های اسلامی کاربرد وموثریت دارد وکشور های غیر اسلامی را توسط این هیولا تهدید وآنها را مجبور به حمایت از خود کرده و یا  از آنها جزیه میگیرد ،تا بزعم خودش دفع «بلا» کند وبدین گونه گویا مانع ورود تروریزم در کشور های آنها گردد.اگر حمایت و«قصۀ خیمه شب بازی » امریکا با طالبان و قبل از آن با احزاب اخوانی نبود،گروه طالبان وقبل از این ها احزاب اخوانی قادر نبودند ونیستند که برمردم ما حکومت کنند.زیرا که مردم ما به هیچ عنوان وبه هیچ وجه عقبگرا ومرتجع نبوده ونیستند واز جریان های عقب گرا حمایت نمی کنند. اگر این جرثومه های استعمار نبودند ومانع برسر راه پیشرفت مردم ما نمی شدند ،امروز مردم ما درصف پیشرفته ترین مردم جهان قرار میداشتند.مردم ما از این دست پروردگان استعمار نفرت دارند ،اما این دست پروردگان استعمار،  دهه هاست  که به اشکال مختلف از سوی اربابان شان بر مردم ما تحمیل شده اند.درسال 1354 خورشیدی گروهی از رهبران اخوانی که در راس شان گلبدین ومسعود قرار داشتند دربعضی نقاط افغانستان از آن جمله در ولایت پنجشیر(قبلا" ولسوالی) بخاطر بر اندازی جمهوری سردار داوود خان دست به طغیان زدند .بگفته حفیظ منصور یک تن از اخوانی ها ویکی از رهبران جمعیت اسلامی : «مردم پنجشیر «قیام کنندگان» را دستگیر وبه دولت آن وقت سپردند وتعدادی  از آنها را کشتند واحمدشاه مسعود را  مردم فرار دادند.» این است ماهیت مردم ما که نیروهای ارتجاعی را نمی پذیرند.اما این کشور های استعماری اند که بعدا" مزدوران خود را رنگ و روغن اسلامی کرده با زور سلاح بر مردم ما حاکم کرده اند.مردم افغانستان به گلبدین حکمتیار لقب «قصاب کابل»‌ داده وبا دادن این لقب، نفرت عمیق شان را نسبت به این بازیچه دستان امپریالیست ها ابراز کرده اند.زیرا این ها درکنار سایر جنایات شان ،درجنگ های میان گروهی شان بعد از سال 1371 خورشیدی، شهرکابل پایتخت کشور را به ویرانه مبدل و نزدیک به یکصد هزار تن را کشتند.هم اکنون کشور های امپریالیستی گلبدین حکمتیار، بازیچه دست شان را برای برنامه های شیطانی بعدی خود، گاهی علنی وگاهی مخفی نواله می خورانند.اگر این نباشد،امریکا بر سر او زمانی جایزه گذاشته بود، اما وی از چندین سال  علنی زندگی می کند. وی با پیوستن به «‌جمهوریت» پوشالی اشرف غنی احمد زی ( همان  «ٰريیس جمهور فراری» / شاه شجاع چهارم)‌ و تبارز علنی در شهری که « قصاب»‌آن لقب گرفته بود،‌ از کدام دادگاه برايت گرفته بود؟مانند برادران طالب او که درلیست سیاه امریکا بودند ،نه تنها که مجازات نشدند،بلکه امریکا « افغانستان»  را دو دسته برای شان تحویل و آنها را از پشت پرده به روی صحنه کشانید،‌ گلبدین و «ظلم الدین» های رانده شده دیگر در انتظاراند تا باداران شان باری دیگر  لطف ورزیده و دست چاکرنوازی  بر پشت آنها بکشد.

گروه های به اصطلاح « مقاومت گر»‌ از قماش «جبهه مقاومت» ،«شورای عالی مقاومت»و «جبهه آزادی»، با گروه طالبان از نظر فکر واندیشه ،همه ماهیت یکسان دارند و تفاوت ماهوی درمیان این آدرس ها وجود ندارد. همه این ها بقایای احزاب اخوانی وجهادی هستند که بطورموقت یا دایمی امپریالیسم امریکا از دامن خود آنها را حالا رانده است،اما این ها بازنشستگی را نمی پذیرند و مدعی اند که هنوز انرژی مزدوری و اراده خدمت به بادار خود را دارند. این ها در گشذشته وحالا نیز از آدرس دین واسلام وارد عرصه شده اند،اما حالاطالبان بازار اسلام فروشی  را با عرضه خدمات ارزان تر از آدرس  دین اسلام از دست شان ربوده است ودرنزد باداران خویش نسبت به این «عجوزه ها/ خنزیرپنزیری ها» اعتبار بیشتری کسب کرده اند.زیرا این ها با مزد کم خدمات بیشترومطمین تر  ارایه می نمایند.به این اساس اخوانی های رانده شده از قدرت ،با هزیان گویی در فراق جایداد های از دست رفتۀ شان روز می گذرانند وهر ازگاهی مجوز جنگ با طالبان را ،از باداران امپریالیست شان درخواست می نمایند.زیرا که این ددان خون آشام هیچ گاهی هیچ کاری را بدون اجازه ودستور باداران شان انجام نداده اند.  باند میهن فروش «‌خلق وپرچم»‌ وتمام احزاب اخوانی وطن فروش روزی از اعمال ننگین وجنایات شان  در دادگاه مردم پاسخ وحساب باید بدهند ،زیرا بدون این ،زخم های مردم ما التیام یافتنی نیست.اما چیزی که باید میان گروه طالبان و آن ها باید تفکیک گردد،این است که آنها حالا دیگرحاکم بر سرنوشت مردم مانیستند و به نحوی درگورستان رسوایی و آواره گی مدفون گردیده  و اینک شانس مانور را از دست داده اند. بنا" کسانی که ادعای مبارزه را دارند بدانند که باند های  «خلق وپرچم»‌،اخوانی ها و  جماعت مزدور« تکنوکرات های گریخته به غرب» اکنون تضاد عمده وجهت عمدۀ تضاد خلق ما را تشکیل نمی دهند.درشرایط کنونی تضاد عمده وجهت عمده تضاد خلق های افغانستان گروه ددمنش طالبان مزدور وحامیان شان هستند که مردم ما را ،از ابتدایی ترین حقوق شان محروم وزنان که نصف کل جمعیت کشور ما راتشکیل میدهد را انکار وانسان نمیدانند.هرگاه روشنفکری آگاهانه ویا غیر آگاهانه درشرایط کنونی تمام حربه وضربه مبارزه خود را متوجه نیروهای شکست خورده نماید وافکارعمومی را ازتضاد عمده بسوی تضاد غیر عمده  به انحراف بکشاند،خادم گروه طالبان محسوب میگردد. زیرا تضاد یک پدیده مادی است و ضرورت به تعریف  ذهنی گرایانه کسی ندارد،خودش خود را بنا بر موقف وجایگاهش مشخص می دارد.کسانی که در لباس روشنفکر،مبارز،انقلابی ووطنپرست تظاهر  می کنند و از این آدرس ها سخن می گویند تاجلب توجه نمایند اما بجای گروه غاصب و تروریست حاکم ( طالبان)،‌ دیگران را درجایگاه تضاد عمده  آماج قرار میدهند،روشن و آفتابیست که فکر وقلم شان درخدمت «گروه حاکم» است وچهره این اشخاص هرقدر ماهرانه عمل کنند، قابل تشخیص میباشد.

گرامی باد یاد وخاطرات مجید کلکانی وهمه جانباختگان راه آزادی و انسانیت

مرگ به ارتجاع و امپریالیسم که جهان را به خطر نابودی مواجه کرده اند

سازمان کارگران افغانستان ( مارکسیست-لنینیست-مائوئیست،عمدتا مائوئیست)

هجدهم جوزای 1403خورشیدی

 

 

علیه رویزیونیسم

برخی از اسناد  سازمان کارگران افغانستان علیه رویزیونیسم

برای مطالعه اسناد لطفا روی عنوانها که پیوند به اسناد اند بفشارید

Red Links:

Communist Party of France MLM:

www.lesmaterialistes.com

www.materialism-dialectique.com

www.vivelemaoisme.org


Communist Party of Bangladesh MLM:

www.sarbaharapath.com


Peru Peoples Movement:

www.redsun.org

www.solrojo.org

Banned Thought Website:


www.bannedthought.net


شورش علیه ستمگران بر حق است

رای ندهید! شورش کنید

بنر تاریخی سازمان کارگران افغانستان در رد و نفی «‌انتخابات» دروغین و پوشالی ۱۳۹۳ در افغانستان.

در آن سالیان، از احزاب و تنظیم های جهادی گرفته تا احزاب و سازمانهای تسلیم طلب به اصطلاح « سکولار» و« چپی» از قبیل سازمان رهایی و بقایای مدعی انتساب به ساما همه سر در آخور تایید و توجیه روند تسلیم طلبی بوده و به توجیه « پارلمانتایسم » و انتخابات پوشالی رو آورده بودند

تماس با ما / Contact Us

Join Us Now!/ به ما بپیوندید 

اگر نگرشی، پیامی و دیدگاهی داشتید میتوانید در زیر به ما بفرستید